تبیان، دستیار زندگی
لیس، نشد الوصل عابدزاده: می روم پیش مهرعلیزاده چه خبر؟ خبرها دست شماست. از پرسپولیس چه خبر؟ جز ناكامی و جار و جنجال خبری نیست. حق شما همین است! یعنی اینقدر پرسپولیس و هوادارانشان را دوست دارید؟ منظورم شما بودید نه پرسپولیس و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

29/01/1383

اول پرسپولیس، نشد الوصل

عابدزاده: می روم پیش مهرعلیزاده

چه خبر؟

خبرها دست شماست. از پرسپولیس چه خبر؟

جز ناكامی و جار و جنجال خبری نیست.

حق شما همین است!

یعنی اینقدر پرسپولیس و هوادارانشان را دوست دارید؟

منظورم شما بودید نه پرسپولیس و هواداران. بیچاره پرسپولیس و هواداران. نمی دانم آنها چه گناهی داند كه باید اینقدر عذاب بكشند.

امارات خوش گذشت!

دوبی؟ من اصلا به دوبی نرفتم. شمال بودم.

ولی ما یك ذره هم شك نداریم كه امارات بودید؟

مهم نیست.

مردم می خواهند بدانند سرانجام این سفرهای شما به امارات چه می شود؟

من مخلص مردم هم هستم. آنها همیشه محبت دارند.

خبر داری كه در دو بازی اخیر پرسپولیس به شدت خواهان بازگشت تو بوده اند؟

متاسفم كه هیچ كس قدر آنها را نمی داند. هر كس هر وقت به بن بست خورد نام هواداران را بهانه می كند. اما...

به پرسپولیس بر می گردی؟

اگر بخواهند چرا كه نه!

برای نجات پرسپولیس از این وضعیت چه باید كرد؟

شما كه نمی نویسید؟

چرا می نویسم!

یك عده باید بروند و یك عده دیگر باید بیایند. خلاصه گفتم اما مفید!

چرا پرسپولیس به راحتی مغلوب سایپا و دیگر تیمها می شود؟

من نمی دانم. وقتی بازیها را ندیده ام چگونه اظهار نظر كنم.

برای موفقیت در جام حذفی چه راه حلی به نظرت می رسد؟

فقط می دانم كه اگر در این جام هم موفق نشوند دیگر جان هواداران را به لب رسانده اند. من نمی دانم آنها چه جوابی برای مردم دارند.

چه كسانی؟

همه و همه!

شما هم دست روی دست گذاشته اید و تماشا می كنید؟

چه انتظاری از من دارید. وقتی از ما بهتران هستند... من صبر می كنم تا ببینم وضعیت پرسپولیس به كجا می رسد. یك برنامه ای دارم كه اگر به نتیجه برسد می تواند گره گشا باشد.

چه برنامه ای ؟!

میخواهم بروم پیش آقای مهرعلیزاده.

به چه منظوری؟

هستند كسانی كه حاضرند برای پرسپولیس پول خرج كنند. آنها وقتی در یك محفل خصوصی با من صحبت می كردند خالصانه اعلام كردند كه حاضرند برای پرسپولیس هزینه كنند.

این افراد چه كسانی هستند؟

ایرانیانی هستند كه در دوبی زندگی می كنند. فكر می كنم همین قدر كه گفتم هم زیادی باشد و باعث ناراحتی و دلخوری خیلی ها از بنده شود. با این حال وقتی چنین پیشنهادی داده شد حیفم آمد كه آن را با آقای مهرعلیزاده در میان نگذارم. من حتما این كار را خواهم كرد و این جریان را به آقای مهرعلیزاده خواهم گفت. من تا به امروز مدیران زیادی در ورزش دیده ام اما آقای مهرعلیزاده شخصیت بسیار بالایی دارند و مدیركاردان و موفقی هستند. البته نه اینكه مدیران قبلی سازمان تربیت بدنی خوب نباشند، نه. بنده آقای هاشمی طبا را هم می شناسم و ایشان محبت های زیادی هم به شخص بنده داشته اند ولی آقای مهرعلیزاده تا آنجایی كه من می شناسم فرد بزرگواری هستند.

فكر می كنی این طرح به سرانجام برسد؟

از من گفتن است و از مسوولان بررسی كردن و تصمیم گرفتن. احساس می كنم كه باید این كار را انجام دهم چون مصلحت و آینده پرسپولیس با این برنامه متحول خواهد شد.

گذشته از این موضوع بالاخره نگفتی برای آینده ورزشی ات چه تصمیمی داری؟

نمی خواستم مصاحبه كنم اما شما آنقدر پرسیدید و گفتید كه به حرف آمدم. خودتان هم می دانید كه تا چه اندازه دوست دارم به پرسپولیس برگردم. هواداران هم همینطور. احساس می كنم می توانم باری از روی دوش پرسپولیس بردارم و كمكی به این تیم بكنم. حالا اینكه مرا می خواهند یا نمی خواهند، اینكه شرایط برای بازگشتم مهیا می شود یا نه، چیزی است كه بستگی به آینده و تصمیم دیگران دارد.

الوصل چطور؟

پیشنهادی شده اما هنوز چیزی مشخص نیست.

مردم وقتی شما را در كوچه و خیابان می بینند چه می گویند؟

مردم محبت دارند. آنها می گویند باید به پرسپولیس برگردی. خیلی ها هم می گویند چرا به الوصل می روی. چرا به پرسپولیس بر نمی گردی؟

خب چرا؟

قبلا توضیح دادم. به عشق مردم و و دل خودم دوست دارم به پرسپولیس برگردم اما....

و اگر نخواستند یا خواستند و شرایط مهیا نبود چطور؟

آن وقت چاره ای ندارم جز اینكه پیشنهاد الوصل را جدی بگیرم.

پس حالا می توانی بگویی امارات چه خبربود؟

خبر آنچنانی نبود. فعلا چیزی مشخص نیست.

یعنی ممكن است به الوصل بروی؟

فعلا صبر می كنم. به خاطر پرسپولیس صبر می كنم. اگر راهی نبود آن وقت می روم الوصل.

پیشنهاد آنها تا چه حد جدی است. در مذاكراتی كه داشته اید چه چیزهایی مطرح شده است؟

دنبال این چیزها نباش!

كی با مهرعلیزاده صحبت می كنی؟

شاید چند وقت دیگر.

ممنون. صحبت خاصی باقی نمانده؟

نه! فقط بنویس دو، سه هفته دیگر همه چیز معلوم می شود. همین!